که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
یکی از راه های قدردانی از دیگران بیان کردن است. یعنی بطور کلامی به او محبت کنیم و بگوییم که قدردان این همراهی هستیم. در قدم بعد می توان خوبی ها و نکات مثبت او را به دیگران هم گفت. هدیه دادن نیز روشی برای نمایش قدردانی است.
اما کمال قدردانی این است که محبت و خوبی که از دیگران می بینیم عالم گیر کنیم، یعنی کاری که مولانا جلال الدین انجام داد. به قول استاد فرشاد فردابراهیمی، با اینکه مولانا مدت کوتاهی شمس را ملاقات کرد اما به خوبی قدردان استاد خویش بود. او بسیاری از غزلیات را خطاب به استاد خویش «شمس تبریزی» سرود و این شاگردی را عالم گیر کرد.
غزل 1535 از دیوان شمس تبریزی
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم – که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
چو مؤمن آینه مؤمن یقین شد – چرا با آینه ما روگرانیم
کریمان جان فدای دوست کردند – سگی بگذار ما هم مردمانیم
فسون قل اعوذ و قل هو الله – چرا در عشق همدیگر نخوانیم
غرضها تیره دارد دوستی را – غرضها را چرا از دل نرانیم
گهی خوشدل شوی از من که میرم – چرا مرده پرست و خصم جانیم
چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد – همه عمر از غمت در امتحانیم
کنون پندار مردم آشتی کن – که در تسلیم ما چون مردگانیم
چو بر گورم بخواهی بوسه دادن – رخم را بوسه ده کاکنون همانیم
خمش کن مرده وار ای دل ازیرا – به هستی متهم ما زین زبانیم